نقد فیلم تلماسه 2 از سایت زومجی رو میخوندم که یکی از نکاتش توجهم رو جلب کرد. تاریخ نمیتونه شخصیت واقعی و ذهنیت درستی از شخصیتها و اتفاقات گذشته به ما بده. مثالش توی کتاب تلماسه است که دکتر یوئی به خاطر اسیر و شکنجهشدن همسرش به آتریدیزها خیانت میکنه و باعث نابودی یک خاندان میشه. تاریخنگاران تلماسه در آینده مینویسند که یوئی! هزاران بار مردن برای تو بود یوئی!
چیزی که تاریخنگاران نمیدونن، آشفتگی و مرددبودن و حال بد دکتر یوئیه. اون بین خیانت به پادشاه محبوبش، آتریدیز و روشن نگهداشتن کورسوی امید برای نجات همسرش یا تحمیل درد و رنج همسر در حال شکنجهاش گیر میکنه. تو کتاب، مخاطب از ذهن دکتر یوئی خبر داره، اما تاریخنگاران که این رو نمیدونن. مثال دیگهش توی سریال خاندان اژدهاست. در کتاب تاریخ آتش و خون نوشته مارتین، از زبان تاریخ نگاران گفته میشه که همه دیدن ایموند با اژدهای خودش ویگار به لوسریس حمله کرد و کشتش. ولی خوب توی سریال که از دیدگاه ایموند میبینیم این اتفاق ناخواسته و با خودسری اژدهاش یعنی ویگار رخ داده.
خلاصه که وقتی تاریخ رو مطالعه میکنیم، خصوصا هرچی قدیمیتر باشه، کمتر از روحیات و جنبههای مختلف آدما سر درمیاریم. در نتیجه، نمیتونیم بهراحتی گذشتگان خودمون رو قضاوت کنیم و هر صفتی رو بهشون نسبت بدیم. همین.