پرش به محتوا

آسمون ریسمون درباره آزادی و تنهایی

شاید چیز بدیهی باشه و همه بدونن، ولی من تازگیا دقت کردم وقتی تنها جایی می‌رم یا پیاده‌روی می‌کنم، چقدر سریع حرکت می‌کنم و همه کارها رو مختصر و مفید انجام می‌دم. در عوض، کافیه یه نفر باهام باشه. اونوقت می‌بینم که چقدر کندتر و محدودترم.

تو دبیرستان با یکی از بچه‌ها راه می‌رفتم و خواستیم از خیابون رد شیم. یکی دو دقیقه منتظر بودیم که ماشینا رد بشن. دوستم گفت اگه تو نبودی الآن ده بار رد شده بودم. یه نگاهی کردم بهش و گفتم منم همینطور!

دقت کردم وقتی با یه هم‌فاز و هم‌صحبت جایی می‌رم، چقدر متوجه اطراف نمی‌شم. چقدر به اون آدم محدود می‌شم. یکی تو استوری نوشته بود آدم وقتی کسی دور و برش نیست، آزاده یا تنها؟ گفتم هردو. آدم آزاد تنهاست. آدم تنها هم آزاده. وقتی تنها نیستی، به دوستات، خانوادت، پارتنرت محدودی. کنترلت کمتره. آزادیت رو میدی تا در ازاش چیزی به‌دست بیاری.

تازه چیزهای دیگه هم هست. وقتی بی‌کاری هم آزادی. کافیه یه کتاب بخونی، محدود میشی بهش. فیلم ببینی، بهش محدود میشی. فکرت و توجه‌ت رو درگیر می‌کنه. خب حالا بده یا خوب؟ چه می‌دونم، کی می‌تونه بگه چی تو این دنیا خوبه یا بد 🙂

ولی خب، یکی از شکل‌های محدودیت، داشتن تعهده. داشتن خط قرمز و دونستن حد و حدوده. این نوع محدودیت به‌نظرم خوبه. مثلا یکی خانواده خط قرمزشه، یکی باورهای مذهبیش و یکی اعتقادش به انسانیت. از اون طرف آزادی تو انتخاب شغل، تحصیل یا همسر هم چیز خوبیه. آزادی باعث می‌شه اشتباه کنیم و یاد بگیریم. محدودیت هم باعث می‌شه خودمون رو از بعضی چیزا حفظ کنیم.

دنیا در نهایت تعادل خودش داره می‌چرخه و جلو می‌ره، بهتره ما هم ازش یاد بگیریم! پند اخلاقی امروز از بی‌اخلاق‌ترین آدم زمین.

برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *