پرش به محتوا

برگشت از دبیرستان، نمونه‌ای از زندگی کند

موقع برگشتن از دبیرستان، می‌تونستم فاصله ۷ دقیقه ای با اتوبوس یا پیاده روی ۳۰ دقیقه‌ای رو انتخاب کنم. بیشتر اوقات حتی با وجود خستگی مفرط، پیاده روی رو انتخاب می‌کردم.

تمام اون ۳۰ دقیقه مال خودم بود و تا جایی که می‌شد کشش می‌دادم. هیچ‌کس و هیچ چیز حواسمو پرت نمی‌کرد. دقیقه‌ها رو به کندترین شکل ممکن می‌گذروندم.

خیلی اوقات به سرم می‌زنه که دور از تمام مولفه‌هایی مثل تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی، هوش مصنوعی و اخبار قرار بگیرم. این ابزارها هستن که حواس آدم رو پرت می‌کنن و باعث می‌شن فکر کنیم روزها چقدر سریع دارن می‌گذرن.

توی اون ۳۰ دقیقه کلی تو ذهنم کندوکاو می‌کردم و اینقدر سناریو می‌نوشتم و تموم می‌کردم که می‌شد از هر کدوم یک فیلم درام ساخت. موقع نوشتن این متن به یاد شانتال آکرمن، کارگردان فیلم ژان دیلمان، هم افتادم.

فیلمی که ۲۰۱ دقیقه از زندگی زنی خانه دار با پسر نوجوونش رو نمایش می‌ده. فیلمی به شدت کند که از به تصویر کشیدن مرتب‌کردن تخت خواب، شستن ظرف و جمع و جور کردن وسایل خونه ابایی نداره.

خیلیا می‌گن سینما به قبل و بعد این فیلم تقسیم می‌شه که البته بیشتر به خاطر جنبه فمنیستی و فضای حاکم در اون زمان بوده. طولانیش نکنم دیگه.

برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *