توی روزهایی که در تاریکی و سکوت غرق شدهام، نشستم و جلد یکم رمان قطور نغمه آتش و یخ (منبع اقتباس سریال گیم آو ترونز) رو خوندم. از اونجایی که سریال رو هم دیدم، اومدم بگم چقدر اقتباس از روی کتاب به خوبی انجام شده. چقدر سکانس به سکانسش منطقی، پر از حس و لذتبخشه. توی دنیایی که هر شبکه یا شرکت پولداری میاد حق ساخت فیلم و سریال اقتباسی از روی کتابها رو میخره و افتضاحی مثل ویچر یا اثر متوسطی مثل حلقههای قدرت رو بیرون میده، گیم آو ترونز غنیمته. حتی بهنظرم اگه هری پاتر هم مدیومی متفاوت داشت، میتونست کتابهای رولینگ رو صدبرابر زیباتر و کاملتر اقتباس کنه.
این اقتباس خوب از نظر من چند دلیل داره: حضور و نظارت نویسنده اثر یعنی جورج مارتین سر ساخت سریال، سختگیری و اهمیتدادن شبکه HBO به سریال، زمان کافی برای پرداخت داستان و ساخت سریال.
همین سریال تو فصلهای آخر خودش هرجور که دلش خواست اپیزود به اپیزود ساخت و هر چرت و پرتی به ذهن شورانرهاش اومده بود رو به خورد مخاطب داد. دلیلش؟ چون دو جلد آخر کتابها هنوز نوشته نشده بودن و منبع اقتباسی وجود نداشت، مارتین رو از سر پروژه برداشتن و اجازه نظارت ندادن و HBO هم دیگه اون زمان و سختگیری کافی رو واسش خرج نکرد چون به پول رسیده بود و همینطور مخاطبان هم فشار میاوردن که سریعتر سریال رو بسازه.
درباره خود کتاب هم بگم که چقدر همهچیش بههم میاد. چقدر هیچجاش بیرون نزده، تو ذوق نمیزنه، به حاشیه نمیره. بیهوده نیست هیچی. هیچ جملهای! نوشتن همچین اثری واقعا نیاز به سالها زمان داره و مارتین هم نشون داده کم نمیذاره. هر کتابش چند سال طول میکشه تا نوشته بشه. همینطور که فردوسی میگه 30 سال پای شاهنامه زمان صرف کردم. تو دنیایی که اینقدر سریع تغییر میکنه، ثابتقدم موندن و کار ارزشمند انجام دادن یه مهارته. همین.